ترامپ برگشته است. راهبرد مقابله با آن تنها دستور کار ما نیست. همه کشورهای دنیا بسته به اینکه چه مشکلاتی با آمریکا دارند سعی می کنند این استراتژی را شکل دهند. مرکز ثقل همه این راهبردها بر پاسخ به این سوال است که آیا استراتژی آنها در دور اول ترامپ منجر به حفظ منافع ملی و افزایش رفاه و امنیت شهروندان شده است یا خیر؟ آمارها یادآور میشوند که اقتصاد ایران یکی از بزرگترین شوکهای منفی را در سال ۱۳۹۶ تجربه کرد. یک استراتژی معقول در دوره دوم حضور او تکرار نشدن این شوک است. اگر اولویت کشور امنیت ملی و اقتصاد باشد، می توان با در نظر گرفتن ظرفیت ایران و تعریف پروژه های اقتصادی مشترک، سطح تنش و تحریم ها را به میزان قابل توجهی کاهش داد. «دنیای اقتصاد» به ارزیابی دیگر سناریوهای روابط دو کشور پرداخت و در پاسخ به این سوال که چرا تنها راهبرد مطلوب، گشایش روابط از منشور منافع اقتصادی است؟
انتشار:
2 فوریه 1403 – 09:18 صبح
کد خبر:
52095
0
ترامپ برگشته است. راهبرد مقابله با آن تنها دستور کار ما نیست. همه کشورهای دنیا بسته به اینکه چه مشکلاتی با آمریکا دارند سعی می کنند این استراتژی را شکل دهند. مرکز ثقل همه این راهبردها بر پاسخ به این سوال است که آیا استراتژی آنها در دور اول ترامپ منجر به حفظ منافع ملی و افزایش رفاه و امنیت شهروندان شده است یا خیر؟ آمارها یادآور میشوند که اقتصاد ایران یکی از بزرگترین شوکهای منفی را در سال ۱۳۹۶ تجربه کرد. یک استراتژی معقول در دوره دوم حضور او تکرار نشدن این شوک است. اگر اولویت کشور امنیت ملی و اقتصاد باشد، می توان با در نظر گرفتن ظرفیت ایران و تعریف پروژه های اقتصادی مشترک، سطح تنش و تحریم ها را به میزان قابل توجهی کاهش داد. «دنیای اقتصاد» به ارزیابی سناریوهای دیگر در روابط دو کشور پرداخت و در پاسخ به این سوال که چرا تنها راهبرد مطلوب، گشایش روابط از منشور منافع اقتصادی است؟
همزمان با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، سوالات زیادی در مورد روابط ایران و آمریکا وجود دارد. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود که ادامه روابط ایران و آمریکا می تواند مسیرهای بسیار متفاوتی را پیش روی فعالان اقتصادی کشور قرار دهد. در حال حاضر می توان گفت 3 سناریو برای آینده روابط ایران و آمریکا وجود دارد. سناریوی اول که بدبینانه ترین سناریوی ممکن است، درگیری نظامی بین دو طرف است که برای هر دو طرف گران تمام می شود و هیچ سودی نخواهد داشت. بررسیها نشان میدهد با توجه به رویکرد ترامپ در قبال درگیریهای منطقهای در یک سال گذشته، در حال حاضر تمایلی برای تحقق این سناریو از سوی آمریکا وجود ندارد.
سناریوی دوم تکرار رویکردی است که ایران از آغاز دوره اول ریاست جمهوری ترامپ در پیش گرفته است. به عبارت دیگر، دو طرف نباید وارد تنش نظامی شوند، بلکه نباید مذاکره نیز صورت گیرد. در این صورت احتمالا آمریکا سیاست فشار حداکثری را در پیش خواهد گرفت که برای اقتصاد ایران بسیار مضر است و کارشناسان معتقدند ایران ظرفیت لازم برای مقابله با تحریم های جدید را ندارد. یکی دیگر از هزینه های تحقق چنین سناریویی این است که پس از 4 سال و پایان تحریم ها، ایران برای رسیدن به نقطه فعلی باید با آمریکا وارد مذاکره شود و امتیازات فعلی خود را از دست بدهد. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که به دلیل تشدید تنش ها، سناریوی اول نیز محقق شود.
سناریوی سوم این است که ایران با آمریکا وارد مذاکره شود که با توجه به خروج آمریکا از برجام، بدبینی های زیادی در این زمینه وجود دارد. کارشناسان معتقدند در صورت برقراری روابط اقتصادی بین ایران و آمریکا، بدون توجه به اختلافات سیاسی موجود، خروج از توافقاتی مانند برجام می تواند برای آمریکا نیز گران تمام شود. در واقع اگر چنین رابطه ای برقرار می شد، خود فعالان اقتصادی مانعی برای تشدید تنش ها می شدند.
تعیین مسیر واحدهای اقتصادی
نگاهی به تحولات روابط ایران و آمریکا نشان می دهد که تنش های دو کشور در دهه های اخیر اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده است. می توان گفت روابط دو کشور پس از مذاکرات ایران و آمریکا و امضای سند برجام و سپس خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم ها وارد دور جدیدی شد. اکنون همزمان با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ، بسیاری از فعالان اقتصادی سوالات زیادی در مورد چگونگی ادامه روابط ایران و آمریکا دارند.
دلیل این مشکل این است که رویکردهای متفاوت ایران در مقابله با آمریکا ممکن است اثرات متفاوتی بر اقتصاد ایران داشته باشد. به عنوان مثال یکی از نگرانی های فعلی فعالان اقتصادی این است که شرایط به گونه ای پیش برود که آمریکا بار دیگر فشار حداکثری را بر ایران وارد کند و این موضوع شوک دیگری به وضعیت فعلی شاخص های اقتصادی وارد کند. در حال حاضر می توان گفت 3 سناریو مختلف در زمینه روابط آتی ایران و آمریکا وجود دارد که هر کدام پیامدهای متفاوتی برای ایران دارد.
بدبینانه ترین سناریو در پیش است
می توان گفت اولین سناریو برای آینده روابط ایران و آمریکا که بدبینانه ترین سناریو ممکن است، درگیری نظامی بین دو کشور است. در دولت قبلی ترامپ، برخی بر این باور بودند که با افزایش تنش های سیاسی میان آمریکا و ایران و عدم مذاکره دو کشور برای حل اختلافات، این احتمال وجود دارد که دو طرف گزینه درگیری نظامی را انتخاب کنند. با این حال می توان گفت که انتخاب چنین گزینه ای برای هیچ یک از طرفین سودآور نیست. درگیری نظامی ایران در شرایط نابرابر، علاوه بر هزینه های نظامی که بر کشور تحمیل می کند، ممکن است در شرایط کنونی باعث نابودی اقتصاد کشور شود.
انتخاب این گزینه برای آمریکا نیز هزینه های نظامی را بر منابع آمریکایی تحمیل می کند بدون اینکه منافع خاصی برای آن کشور به همراه داشته باشد. علاوه بر این، رویکرد ترامپ به درگیری های نظامی در منطقه نشان می دهد که او علاقه ای به درگیری های نظامی ندارد. به طور کلی می توان گفت در شرایط کنونی تنها اسرائیل و لابی های صهیونیستی از درگیری نظامی ایران و آمریکا سود می برند. بنابراین ایران با توجه به هزینه درگیری نظامی نباید چنین گزینه ای را انتخاب کند.
عایق گران قیمت
سناریوی دوم برای آینده روابط ایران و آمریکا عدم مذاکره ایران و آمریکا است. در چنین سناریویی، به احتمال بسیار زیاد آمریکا سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اجرا خواهد کرد. این حادثه مشابه تجربه اولین دولت ترامپ در مورد ایران است. به همین دلیل بسیاری بر این باورند که اگر ایران و آمریکا مذاکره نکنند، این تجربه تکرار خواهد شد.
در صورت تحقق این سناریو می توان گفت ایران بازنده اصلی خواهد بود. دلیل این نتیجه گیری این است که در صورت اعمال تحریم های جدید، اقتصاد ایران با شوک های جدیدی مواجه خواهد شد و این در حالی است که آمریکا نسبت به این اقدام بی تفاوت بوده و به دلیل نبود روابط اقتصادی با ایران، هزینه آن را پرداخت نخواهد کرد. به عنوان مثال، صنایعی مانند فولاد و پتروشیمی احتمالا در معرض تحریم های جدید آمریکا قرار خواهند گرفت. اگر ایران این سناریو را انتخاب کند، با وجود اختلاف نظرهای موجود، اقتصاد کشور باید تا پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ، یعنی تحریم های جدید را تحمل کند. 4 سال آینده
از سوی دیگر، در صورت اعمال تحریم های جدید آمریکا، ایران امتیازات مذاکره فعلی خود با آمریکا را از دست خواهد داد. یعنی در پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ، ایران باید با آمریکا وارد مذاکره شود تا به نقطه فعلی برسد و تحریم های جدید را لغو کند. علاوه بر این، میتوان گفت که تحریم ایران برای آمریکا هزینهای ندارد، اما برای کشور تحریمشده، رفع این تحریمها فرآیندی بسیار دشوار، زمانبر و پرهزینه است. تحریم ها باعث اختلال در تجارت، کاهش سرمایه گذاری خارجی و تضعیف زیرساخت های اقتصادی می شود. حتی پس از لغو تحریم ها نیز آثار زیانبار آن مانند کاهش اعتماد شرکای تجاری و آسیب رساندن به تولید داخلی باقی می ماند. این پدیده باعث می شود که کشور تحریم شده برای بازگشت به وضعیت عادی نیازمند سال ها تلاش و سرمایه گذاری باشد و اثرات آن بر توسعه بلندمدت نیز ماندگار باشد.
بازدارنده تنش سیاسی
سناریوی سوم، مذاکرات ایران و آمریکا، همکاری مستقیم اقتصادی دو کشور است که به دنبال آن توافق و در نهایت لغو تحریم ها خواهد بود. نکته قابل توجه این است که افراد مختلف به ویژه طیف های روشنفکر رادیکال نسبت به نتایج چنین سناریویی بدبین بوده و اغلب با آن مخالف هستند. استدلال این افراد این است که اگرچه تضمینی برای چنین توافقاتی وجود ندارد، اما ایران نباید پای میز مذاکره بنشیند، زیرا این احتمال وجود دارد که طرف مذاکره کننده به تعهدات خود پایبند نباشد، مشابه تجربه خروج آمریکا از برجام. برجام
کارشناسان معتقدند سیاه چاله های روابط سیاسی کشورها را می توان با ایجاد روابط اقتصادی پر کرد. در دنیای امروز، نمونه های متعددی از کشورهایی وجود دارد که با وجود تنش های سیاسی، روابط اقتصادی قابل توجهی را حفظ کرده اند. این پدیده نشان می دهد که منافع اقتصادی می تواند بر اختلافات سیاسی غلبه کند و همکاری تجاری را حفظ کند. به عنوان مثال، علیرغم برخی تنش های سیاسی، ایران و امارات روابط تجاری گسترده ای دارند. امارات یکی از مقاصد اصلی صادرات غیرنفتی ایران است.
روابط تجاری چین و آمریکا با وجود تنش های سیاسی و جنگ تجاری همچنان در سطح بالایی قرار دارد، بنابراین می توان گفت نه تنها روابط خوب سیاسی دو کشور برای روابط اقتصادی دو کشور ضروری نیست، وجود روابط اقتصادی می تواند مانعی برای تشدید تنش های سیاسی شود
حال اگر چنین وضعیتی را برای ایران و آمریکا تصور کنیم، می توان گفت که برقراری روابط اقتصادی می تواند منافع اقتصادی هر دو کشور را در یک مسیر قرار دهد. به عنوان مثال شرکت های ایرانی و آمریکایی می توانند در قالب کنسرسیوم های مختلف مانند حمل و نقل، انرژی و … سرمایه گذاری های مشترک انجام دهند. تشکیل این کنسرسیوم ها به توزیع منافع اقتصادی و ریسک های موجود بین کشورها کمک می کند و باعث می شود پروژه های بزرگی با همکاری و بهره مندی از تخصص و منابع دو کشور اجرا شود. نکته اینجاست که مقامات کشور هرگز چنین روابط اقتصادی را ممنوع نکرده اند. تعریف این منافع اقتصادی باعث از بین رفتن تحریم ها با دنبال کردن شرکت های طرف مقابل می شود. این منافع اقتصادی همچنین باعث می شود که سیاستمداران به دنبال راهی باشند تا در صورت بروز اختلافات و تنش های سیاسی بین دو کشور، تنش ها به منافع اقتصادی آسیب نزند.
تاکنون تنشهای سیاسی بین این دو کشور، خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمها علیه ایران هزینه زیادی برای آمریکا نداشته است. بنابراین ایجاد فضا برای افزایش تعاملات ایران با سایر کشورها ممکن است هزینه درگیری های سیاسی کشورهای مختلف با ایران را افزایش دهد. این در حالی است که انزوای اقتصادی باعث کاهش قیمت مذکور و در نهایت کاهش قدرت نقش کشور در صحنه جهانی تعامل سیاسی می شود.